S e p i d a r

دم تکان می دهد
ماده سگ بیوه ای
به رسم احترام و سپاس
برای
سپیدار سپید مویی که اجازه می دهدش که چال کند استخوان پوسیده ی نرش را زیر پاهایش
...
استخوان چال می شود
سگ
می رود
...
فردا
سگ هرزه ای بو کشان می آید
استخوان را پیدا می کند
می لیسد
...
سپیدار
مات و مبهوت
خشک می شود

LUNETIC





زنجیرش را شکست
دست بر پیکرش کشید
زیر پایش نشست
...
دیوانه بود و مست
آهی کشید و
آرام
آرام
چشم هایش را بست...